مشاورم گفت پسر خوبیه
گفت مشکلی نمیبینم
گفتم اگه ناخوداگاهم اذیت کنه؟
اگه مثه بابا باشه؟
اگه زود رنجیش اذیت کنه؟
با اطمینانی که قبلن کم پیش میومد بم نشون بده,گفت نترس.نمیکنه.اذیت نمیکنه
باز دل دل زیاد دارم اما
آرومه ته ته دلم, ازون روزی که مشاورم این اطمینانا رو بم داد
خدایا کمکم کن
کمک کن که اینقد احساس نکنم دختر بدیم و کمکم کن راهی که خودت نشون دادی رو دیگه با اطمینان پیش برم
پ.ن.1.روز یکشنبه ,1 بهمن ,روز تعطیلی که شهادت حضرت محمد بود,رفتم خونشون.تنها بودیم!
تجربه های نو و لذت بخشی بود
هیچ وقت یادم نمیره !
:-"